من به نظرم در برپا کردن اربعین به صورت میلیونی کفر کمک داده است. یعنی شیعه و مسلمانها احساس کردند که دشمن و در رأسشان آمریکا و اسرائیل موضع گرفتند تا چراغ دین را خاموش بکنند. مردم هم مجالس را پربارتر کردند. هم آمدند و هم خودجوش به طرف اربعین ابیعبدالله حرکت کردند و این جمعیت عظیم بینظیر جهانی را بهوجود آوردند.
عقیق:زیارت اربعین حسینی که در سالهای اخیر جمعیت میلیونی زائران از کشورهای مختلف به این قبله دلها روانه میشوند، ابعاد مختلف سیاسی و اجتماعی نیز بر این مراسم عبادی افزوده شده است. حضرت آیتالله خامنهای در دیدار موکبداران عراقی فرمودند: «اربعین با این حرکتی که عمدتاً بین نجف و کربلا در راهپیمایی هر سال به وجود میآید بینالمللی شد؛ چشمهای مردم دنیا به این حرکت دوخته شد؛ امام حسین (علیهالسّلام) و معرفت حسینی به برکت این حرکت عظیم مردمی بینالمللی شد، جهانی شد. » ۱۳۹۸/۰۶/۲۷
به همین مناسبت بخش فقه و معارف پایگاه اطلاعرسانی KHAMENEI.IR در گفتوگو با حجتالاسلام والمسلمین حاج شیخ حسین انصاریان، ضرورت زیارت سیدالشهدا و جایگاه زیارت اربعین را بررسی کرده است.
* با وجود اینکه در نگاه شیعه همهی ائمهی معصومین نور واحد را تشکیل میدهند که در طول زمان ساری و جاری شدند اما در میان همهی این بزرگواران، اباعبدالله الحسین (علیهالسلام) جایگاه ویژهای دارند و در خصوص زیارت ایشان توصیههای فراوانی شده است. چرا اینقدر به زیارت امام حسین (علیهالسلام) اهمیت داده شده است؟
حادثهای که در زمان سیدالشهدا اتفاق افتاد در زمان هیچ پیغمبر و امامی اتفاق نیفتاد و آن حادثه عبارت بود از جمع شدن تمام عوامل برای ریشه کردن دین خدا! هر پیغمبری -حتی انبیاء اولوالعزم- زمانی که از دنیا میرفتند در حدی، دین جریان خودش را داشت و اینطور نبود که بر اثر عوامل گوناگون چراغ توحید خاموش شود و نبوت از بین برود. ولی حکومت بنیامیه و مقدمات قبل از آنها زمینه را برای نابودی دین و خاموش کردن چراغ توحید و برگرداندن بت پرستی به شکل مدرنش در سطح جهان فعال کرد و چنین خطری نه در زمان انبیا پیش آمد و نه در زمان سایر ائمه؛ تنها در زمان حضرت امام حسین (علیهالسّلام) دین اسلام متوجه چنین خطر بزرگی شد.
حضرت ابیعبدالله در یکی از سخنرانیهای خود میفرمایند اگر اینها -یعنی حکومت زمان- سر کار بماند و در دیوار حکومتشان شکستی ایجاد نشود که فرو بریزد «وَ عَلَی الِاسلامِ وَ السَّلام»، فاتحهی دین را بر ابد باید خواند! البته قبل از یزید و معاویه زمینههای گستردهای برای نابودی دین فراهم شده بود ولی زمان معاویه عوامل بسیار قویتر شد و زمان یزید به اوج رسید. مردم شنیدند یا خواندند که یزید پیغمبر عظیم الشأن اسلام را یک بازیگر معرفی کرد و گفت این بازی باید جمع بشود.
امام میدانستند بعد از حادثهی کربلا به سرعت این حادثه جواب میدهد تا جایی که دیگر هیچ دشمنی و با هیچ قدرتی نمیتواند حملهای را صورت دهد که چراغ توحید خاموش شود.
امام با احساس چنین خطری -که قبل و بعد از خودشان سابقه نداشت- هجرت کردند و در این هجرت حادثهی عظیم و بینظیر کربلا پیش آمد. امام میدانستند بعد از حادثهی کربلا به سرعت این حادثه جواب میدهد تا جایی که دیگر هیچ دشمنی و با هیچ قدرتی نمیتواند حملهای را صورت دهد که چراغ توحید خاموش شود.
بر همین اساس بود که امام تن به یک جنگ نابرابر داد. در حالی که در نظامیان جهان، تن دادن به جنگ نابرابر مرسوم نیست و همیشه سعیشان این است که تمام نیروهای لازم را جمع کنند اما امام حداقل با ۷۲ نفر در مقابل سی هزار نفر -که یقین داشتند پیروزی ظاهری اتفاق نمیافتد- دست به این کار زد.
اما از نظر معنوی شکست طرف مقابل امام قطعی بود؛ امام زیر بار این جنگ نابرابر رفت چون بستر تاریخ را میدید که این جنگ جواب میدهد و جوابش هم این است که برای توحید، نبوت، امامت و برای ارزشها و برای قیام ملتها علیه ظلم و بیدادگری، بزرگترین پشتوانه ایجاد میشود.
من در سخنرانی گاندی در روز اول پیروزی هند – که آن زمان نزدیک ۴۰۰ میلیون نفر پای رادیو نشسته بودند- از او شنیدم که گفت من کار جدیدی را پایه گذاری نکردم! من اگر با استعمار انگلستان با کمک شما جنگیدم و این گرگ خطرناک را از کشور بیرون کردم از حسین بن علی درس گرفتم.
من در سخنرانی گاندی در روز اول پیروزی هند – که آن زمان نزدیک ۴۰۰ میلیون نفر پای رادیو نشسته بودند- از او شنیدم که گفت من کار جدیدی را پایه گذاری نکردم! من اگر با استعمار انگلستان با کمک شما جنگیدم و این گرگ خطرناک را از کشور بیرون کردم از حسین بن علی درس گرفتم.
اگر امام دیگری به جای ابیعبدالله برایشان کربلا اتفاق افتاده بود آن جایگاه مال او بود. اینجور نیست که بین امام و یازده امام دیگر تفاوت معنوی وجود داشته باشد، ولی امام حسین (علیهالسّلام) از نظر زمان در یک قطعهای قرار گرفت که منشأ ایجاد یک حادثه شد.
بنابر این، این حادثه که پیش آمد جایگاه خاصی برای ابیعبدالله در میان ائمه دیگر درست کرد و اگر هم امام دیگری به جای ابیعبدالله برایشان کربلا اتفاق افتاده بود آن جایگاه مال او بود. اینجور نیست که بین امام و یازده امام دیگر تفاوت معنوی وجود داشته باشد، ولی امام حسین (علیهالسّلام) از نظر زمان در یک قطعهای قرار گرفت که منشأ ایجاد یک حادثه شد، این حادثه نیز پشتوانه همهی ارزشها شد و لذا سکه به نام ایشان خورد.
به همین دلایل است که از پیغمبر اسلام تا امام عسکری روایات زیادی را برای اهمیت اقامهی عزاداری بر ایشان و زیارت ایشان صادر کردند تا دائماً مردم از طریق مجالس عزاداری و زیارت ابیعبدالله از حادثهی کربلا برای حفظ دین، تقویت دین و تضعیف کفر و شرک بهره بگیرند.
* حضرت آیتالله خامنهای معتقدند که همهی ما ملت ایران زیر خیمهی اباعبدالله هستیم. علت این اعتقاد چیست؟
ایشان درست میگویند و من کمی مطلب را بازتر بیان میکنم. کلمهی «عرش» در قرآن و در روایات به چند معنا آمده است ولی زیباترین معنای این کلمه بنابر تفسیر ائمه به معنای «هستی» است. اینکه میفرماید «الرَّحْمَنُ عَلَی الْعَرْشِ اسْتَوَی»(۱) یعنی پروردگار بر کل هستی اشراف و حکومت دارد.
کل هستی یک خیمه است و نورانیت و حکومت معنویاش با ابیعبدالله است. نه تنها ما بلکه کل جهان زیر این خیمه قرار دارند.
از طرف دیگر پیغمبر میفرماید من شب معراج بر عرش -به معنایی که ائمه ارائه کردند- بر صفحهی هستی دیدم نوشته شده «إنَّ الحُسَین مِصباحُ الهُدی و سَفینَةُ النَّجاة»(۲)؛ این یعنی کل هستی یک خیمه است و نورانیت و حکومت معنویاش با ابیعبدالله است. نه تنها ما بلکه کل جهان زیر این خیمه قرار دارند و در آینده هم کل جهان با این «مِصباحُ الهُدی و سَفینَةُ النَّجاة» آشتی میکنند و کل جهان به تشکیل حکومت عدل جهانی کمک میکنند.
* چطور میتوانیم بقای خودمان را زیر این خیمه تضمین کنیم؟
ما اگر زیر خیمه باشیم بقایمان تضمین است. ما اگر از ابیعبدالله دست برداریم بقای شخصیمان تضمین نیست ولی بقای جامعه تضمین هست. من ممکن است از این خیمه بروم اما همه که نمیروند. من اگر بروم من خودزنی کردم.
خیمه کل هستی است و تغذیهی ساکنان این خیمه با کربلاست. حالا من یک مثل دیگر بزنم تا موضوع کمی روشنتر بشود. شما میدانید که هر دولتی میخواهد سد بسازد، از نظر جغرافیایی میرود جایی را پیدا میکند که پستترین منطقهی محل باشد تا وقتی دریچههای سد را باز میکنند از آن ارتفاع، آب روی توربینها میریزد و برق تولید میکند. کربلا هم به لحاظ جرافیایی در کل عراق از همه جا پایینتر است و به نظرم پروردگار عالم آمده سدی را به نام سیدالشهدا در کربلا ایجاد کرده تا از افق احسان، رحمت و لطف خودش به همهی جهان برق دهد، لذا میبینید امسال ۴۵ کشور جهان مراسم شیرخواره به یاد حضرت علیاصغر برپا کردند.
ما سال به سال هم حس میکنیم هجوم جمعیت به مجالس ابیعبدالله بیشتر است، گریهی مردم بیشتر است، پندگیری مردم بیشتر است. لذا خود من اصلاً نسبت به آینده ذرهای ناامیدی ندارم. چهار تا اشتباه هم اگر در بدنهها پیدا میشود موجب نمی شود که بساط را جمع بکند. قرآن مجید نیز از آینده اینگونه خبر می دهد که «أَنَّ الْأَرْضَ یَرِثُهَا عِبَادِیَ الصَّالِحُونَ. »(۳)
* جایگاه زیارت اربعین در روایات ما چگونه است؟ و آیا ما میتوانیم این را یک عمل مأثور بدانیم یا سنتی است که توسط خود شیعه تأسیس شده است؟
نه! این سنت توسط شیعه تأسیس نشده است! روایت از حضرت عسکری (علیهالسّلام) است که مؤمن پنج علامت دارد که یکی از آنها هم زیارت اربعین است؛ (۴) یعنی از روز اول بعد از حادثهی کربلا ائمهی طاهرین به اربعین توجه ویژه داشتند. اولین اربعین را هم خودشان به کربلا آمدند. در حالی که کاروان اسرا میتوانستند از راه اردن و تبوک وارد مدینه بشوند اما از شام آمدند عراق و از عراق به طرف مدینه رفتند. معلوم میشود زین العابدین و زینب کبری به اربعین به عنوان یک موضوع خاص نظر داشتند و این اربعین دیگر ماندگار شد. بعد از این بود که شیعه اربعین را دنبال کرد و با پول، زیارت و با تشویق به زیارت، اربعین را ثبت جهان هستی کرد.
اگر در حرکت به سوی ابیعبدالله احتمال قریب به یقین ضرر داده بشود ائمه مجوز دادند که بروید.
در اینجا بد نیست که روایتی جالب در همین زمینه را مطرح کنم؛ یک پیرمردی خدمت حضرت هادی (علیهالسّلام) در سامرا آمد. گفت یابن رسول الله! من سال پیش هم آمدم خدمتتان و حالا هم آمدم شما را زیارت کنم و میخواهم پیاده به کربلا بروم. امام خیلی دعایش کردند، بعد فرمودند پارسال که آمدی پسرت و عروست هم بودند، آنها چطور امسال نیامدند؟ گفت عذر داشتند. یک کسی به آن پیرمرد گفت خب در محضر امام بگو مسأله چیست و چرا آنها امسال نیستند. پیرمرد گفت یابن رسول الله پسرم و عروسم در پیادهروی کربلا به دست مأموران متوکل کشته شدند! امام در این حال عین یک داغدیده گریه کردند. هم به آن پسر، هم به عروسش دعا کردند به خود پیرمرد هم دعا کردند و عجیب است که نفرمودند هنوز هم اینها سر کارند، خطر هست و نرو. فرمودند برو و من هم دعاگویت هستم. یعنی اگر در حرکت به سوی ابیعبدالله احتمال قریب به یقین ضرر داده بشود ائمه مجوز دادند که بروید. اما همین امامان ما فرمودند اگر در راه حج واجب احتمال خطر بدهید تکلیف حج ساقط است اما تکلیف رفتن زیارت ابیعبدالله ساقط نیست.
* در سالهای اخیر زیارت اربعین از یک زیارت محلی و قومی در عراق خارج شده و جمعیت زیادی را از سرتاسر جهان به سمت خودش کشانده است. علت جهانی شدن زیارت اربعین طی سالهای اخیر چیست و ما این را چه نشانهی مهمی میتوانیم در نظر بگیریم؟
همین که ۲۵ میلیون نفر -که در دنیا بیسابقه است- همه حول یک محور حرکت میکنند، آن هم محوری که کمر کفر و شرک را شکست، مسألهی مهمی است. یعنی بالاترین اسلحه علیه کفر در حال حاضر اربعین ابیعبدالله است.
من به نظرم در برپا کردن اربعین به صورت میلیونی کفر کمک داده است. یعنی شیعه و مسلمانها احساس کردند که دشمن و در رأسشان آمریکا و اسرائیل موضع گرفتند تا چراغ دین را خاموش بکنند. مردم هم مجالس را پربارتر کردند. هم آمدند و هم خودجوش به طرف اربعین ابیعبدالله حرکت کردند و این جمعیت عظیم بینظیر جهانی را بهوجود آوردند. به نظر من اگر یک میلیون بمب سر دشمن بریزند نمیتواند به این قدرت عمل کند! چرا که اربعین علیه کفر و شرک یارگیری میکند. ولو حالا یک عدهای توجه به این نتیجه نداشته باشند. ممکن است کسی که عازم است نداند که خودش، زنش، بچهاش یک شمشیر بر فرق کفر و شرک است اما این یارگیری همینطور ادامه دارد و کربلا گنجایش دارد به پنجاه میلیون نفر برسد.
همین که ۲۵ میلیون نفر -که در دنیا بیسابقه است- همه حول یک محور حرکت میکنند، آن هم محوری که کمر کفر و شرک را شکست، مسألهی مهمی است. یعنی بالاترین اسلحه علیه کفر در حال حاضر اربعین ابیعبدالله است.
چه کار کنیم که از زیارت اربعین هر چه بهتر استفاده کنیم؟
نمیشود عدد دست زائر داد که الان داری از ایران، از بصره، از موصل، از آلمان، از آمریکا، از انگلیس به زیارت اربعین میروی مثلاً این ۲۰ تا قانون را رعایت کن. خود این قوانین در اخلاق و رفتار مردم رعایت میشود و این هم جلوهی معنویت ابیعبدالله است. مثلاً حس تعاون که در قرآن به آن اشاره شده در اربعین به زلالترین صورت خودش را نشان میدهد.
چند شب قبل در یک شهری منبر رفتم. کسی را به من نشان دادند، گفتند او هر سال اربعین برای تمیزکردن و شست و شوی پای مردم به زیارت اربعین میرود. فلان تاجر را نشان دادند گفتند این یک جعبه واکس با خودش میآورد کفشها را واکس میزند. یعنی اربعین تواضع را به نهایت میرساند. تکبر را خاک میکند و کمک به یکدیگر را که خواست خداست در وجود مردم زنده میکند.
شما یقین بدانید یک دکتر اربعینی وقتی به ایران برمیگردد در یک شکل دیگر به مردم کمک میکند. یک تاجر که آنجا تواضع در او تزریق شده، وقتی به ایران برمیگردد اینجا به یک شکل دیگر آن تواضع را به کار میگیرد. یعنی اربعین یک اقیانوسی است که دائماً دارد موج میاندازد و این موج هم دارد کار میکند.
* آمادگی این سفر به چیست؟
ترک گناه.
* علامت قبولی زیارت اربعین چه میتواند باشد؟ چگونه اطمینان پیدا کنیم که این زحمات مقبول افتاده است؟
ما نمیتوانیم دنبال قبولی عباداتمان مانند نماز، روزه و زیارت اربعین برویم و کشف بکنیم قبول شده یا نه. به ما گفتند این جاده را با این خصوصیات طی کن، قبول است. یعنی ضمانت قبولی با خودش و درون خودش است. به هیچکس نمیتوانیم بگوییم قبول نشده! من خودم یک اعتقاد دیگر دارم، حالا ممکن است برای بعضیها شگفتآور باشد اما من برای خودم دلیل و مدرک دارم. اعتقادم این است پیش از اینکه ما هر عمل مثبتی را انجام بدهیم خداوند قبول میکند و با قبولی آن عمل تحقق پیدا میکند. یعنی پشتوانهی ظهور عمل قبولی پروردگار است. قبولی مال بعد از عمل نیست بلکه مال قبل از عمل است.
* توصیهی علما برای زیارت اربعین چیست؟
ببینید مهمترین توصیه از گذشتگان ما این است که به هر شکل ممکن اربعین را بروید. همین خود رفتن موضوعیت دارد. حالا شما نرسیدی بروی حرم، به عنوان اینکه به حرم رسیدی قبولت میکنند. چرا؟ چون در کتب معتبره آمده که «نِیَّةُ الْمُؤْمِنِ خَیْرٌ مِنْ عَمَلِه»(۵)، یعنی نیت مؤمن بهتر از عمل اوست. در کتب معتبره آمده که نیت همان عمل است.
توصیهام به مردمی که اربعین میروند این است که با دقت زیارت امین الله را بخوانند و از گریه جدا نباشند؛ حتی در هواپیما، در قطار، در ماشین، در پیادهروی این گریه را به شدت انتقال بدهند. چون این گریه سیل الهی است که تمام خس و خاشاکها را میشوید.
نتیجه این اعمال در آینده معلوم میشود! ملت ایران میدانند که آمریکا دیگر آن توانمندی را ندارد و رو به ضعف و افول میرود. علتش هم در درجهی اول به نظر من، ملت ایران هستند که با محرم و صفر و با گریه و با شعارهایی که دادند و بیداری که در ملتها آمد خود به خود کفر ضعیف شد. الان هم نیروهای دشمن در حال کمتر شدن و نیروهای مؤمنان رو به فزونی است.