اربعین تا موعود

«محمد هادی صحرایی» نوشت:

کِتابٌ أَنْزَلْناهُ إِلَیْکَ لِتُخْرِجَ النَّاسَ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَی النُّورِ بِإِذْنِ رَبِّهِمْ إِلی‏ صِراطِ الْعَزیزِ الْحَمید. کتابی است که آن را به سوی تو فرود آوردیم تا مردم را به اذن پروردگارشان از تاریکی‌ها به سوی روشنایی و راه آن شکست‌ناپذیر ستوده بیرون آوری.۱

طبق این کریمه گویا، هدف نهایی و غایت رسالت پیامبران، خارج کردن جامعه از ظلمات تودرتو و تیره و تباهِ گمراهی و وارد کردن آنان به وادی نور و نورانی نمودن و هدایت مردمان به اذن خداست. هدفی بسیار بزرگ و مقدس که جز با تشکیل حکومت، تسهیل و محقق نمی‌شود. اصلاً هدایت مردمان بدون داشتن قوت و قدرت و حکومت امری ناکامل و ناقص است چراکه حل تعارض منافع اجتماعی در بسیاری مواقع نیاز به قوه قهریه دارد. امر به معروف و نهی از منکر در حد بالای آن، حج، جهاد، مصارف خمس و زکات، تعزیرات، اجرای حدود و احقاق حقوق، ارتباط با خارج از بلاد مسلمین، امور حسبیه و… همگی از جمله اموری هستند که در بسیاری مواقع نیازمند ساختار و سازمان و تسلط هستند که جز در قالب حکومت نمی‌گنجند و فهم عالمانه فلسفه ارسال رسل و انزال کتب، ضرورت تشکیل حکومت را ثابت می‌کند و به قول امام خمینی که خدایش رفعت دهد، به گونه‌ای است که تصورش باعث تصدیق می‌شود.

حکومت از آن خداست و به هرکس بخواهد خواهد داد و آن‌کس که بی‌اذن و اجازه او حاکم شود، غاصب است و طاغوت و خودبه‌خود مُنعَزِل. حکومت، حاکمیت بر جان‌ها و نفوس و مدیریت امور و اموال است و حفاظت از ارض و عِرض و نوامیس. مگر می‌شود به دست نااهلان بیفتد یا در دست نامحرمان بماند. حکومت، با اجازه خدا به انبیاء و امامان و جانشینان آنها سپرده شده. شرایطی دارد که به تفصیل موجود است. مبارزه دائمی و طاقت‌فرسای پیامبران و امامان و صالحان با حاکمان جور و جائر که در طول تاریخ و بر حسب تاب و توان مردمانشان و به صورت‌های مختلف و متنوع انجام شده به همین خاطر است. و اصلاً مستکبرین آدم‌کشی را آغاز کردند. دعوای تاریخی استکبار با اسلام را قابیل با جنایتش شروع کرد. دلیل جنایتش حسادت بود یا کفر و نفاق، ولی می‌خواست در مقابل عبودیت هابیل بایستد وگرنه هابیل با او سرِ جنگ نداشت و در پاسخ به قابیل که گفت «حتماً تو را خواهم کُشت»۲، گفت: «اگر دست خود را به سوی من دراز کنی تا مرا بکشی، من دستم را به سوی تو دراز نمی‏کنم تا تو را بکشم، چرا که من از خداوند، پروردگار جهانیان می‏ترسم.»۳

از نظر قابیل، گناهِ بزرگ هابیل «خدادوستی» و «عبودیت» او بود و هنوز هم پدرکشتگی مستکبران با مسلمانان به خاطر همان خدادوستی و عبودیت است.

توجیهِ ترس یا اشتباه بزرگ ساده‌لوحانِ سازشکار این است که می‌خواهند پدرکشتگیِ تاریخی بین اسلام و استکبار را با گفت و خند و مذاکره و معامله و مجامله، رفع و رجوع کنند. گویی امید این بینوایان به هدایت قابیلیان، بیش از امید انبیاء است و تدبیرشان، از حکمت پیامبران نافذتر است. می‌خواهند گرگ را چوپانی بیاموزند و شیطان را آدم کنند. مگر نبودند منقرض‌شدگانی که معتقد بودند در کف جهنم هم می‌توان با شیطان مذاکره کرد؟ امروزه کندذهن‌ترین و وابسته‌ترین دولتمردان جهان هم، با دیدن عارضه ترامپ، فهمیده‌اند که اعتماد و گفت‌وگوی با سران سفید و سیاه و بلوند آمریکایی احمقانه و از دیوانگی است. البته نباید در این واقعیت به سرانِ شیرده سعودی نگاه کرد. ولی عاقبت شاه پهلوی و مصر و تونس و عراق و لیبی و… همه عبرت‌هایی است که پیامشان این است که کدخدا گاوهایش را تا آنجا که می‌تواند می‌دوشد و پس از آن، پیشِ پای گاو بعدی قربانی می‌کند و خود، گوشتش را می‌خورد.

۴۸ شنبه از اعتراضات پاریس گذشت. انگار فرنگ‌رفتگان یا تحصیل‌کردگان آنجایی و غربزدگان، در رساندن صحیح اطلاعات به ما امانتداری نکرده‌اند. گفتند فرانسه مهد حقوق و قانون است! ولی شهروندانش اگر در اعتراضات چهره بپوشانند، زندانی و ۱۵۰۰۰یورو جریمه می‌شوند.۴ گفتند آمریکا با فشار دادن یک دکمه چه‌ها می‌کند! و سپاهمان، گران‌ترین و بهترین و مدرن‌ترین پهپادش را با فشار دادن یک دکمه به هم پیچاندیم و هیچ غلطی نکرد. گفتند با انگلیس نمی‌توان درافتاد که بریتانیای کبیر است! ولی کشتی متجاوز ملکه را گوشه خلیج‌فارس قفل زدیم و بعد از غلط کردنشان، با تعهد رهایش کردیم. گفتند سعودی ۷سامانه ضدموشک فوق‌مدرن خریده که ۶تای آن‌را رو به یمن گذاشته! ولی یک شب ده پهپاد یمنی رفتند و یک تریلیون دلار قارون را دود کردند و برگشتند.

ژاپن را الگوی پیشرفت و تعهد اجتماعی معرفی کردند! ولی هفته قبل مردمش قبل از توفان فروشگاه‌ها را خالی کرده بودند. گفتند اسرائیل قدرت نظامی منطقه است! ولی جنگ‌های ۳۳ و ۲۲ و ۸ و دو سه روزه که پیش آمد دیدیم خانه‌اش سست‌تر از خانه عنکبوت است.

اگر امروزه ۲۵ میلیون نفر از سراسر جهان، سردی و گرمی و سختی و دوری راه را به جان می‌خرند و به کربلا می‌روند به این دلیل است که سخن سیدالشهداء هنوز تازه است که مردم به ستوه آمده از دوز و دروغ مستکبران و رسانه‌های آنان را به گرد خود جمع کرده است. شهید از آن جهت جاوید است که مرگ آگاهانه را پذیرفته و خود به استقبالش رفته و چون ابراهیمِ خلیل در جحیم حجیم رفته تا نوری برای هدایت مردم شود و در واقع، مرگ را میرانده است. رحمت بر آنکه گفت، هرگز نمیرد آنکه دلش زنده شد به عشق. سیدالشهداء که سید شهیدان است جای خود دارد. این کشتی وسیع و سریع، نجات‌دهنده مردم همه اعصار و دوران است. حرف حسین، حرف حساب است که شنیدنی است. «هیهات مناالذله» او صدای فطرت است که همگان می‌فهمند. او با «مثلی لایبایع مثله» جوانمردانِ تا انتهای تاریخ را به نام صدا کرده است. درس بزرگ عاشورا همین است. اگر نخواهیم توجیهِ ترس و هوس کنیم، بیجا و بیراه است که انذار و مؤاخذه امامِ در کربلا را مذاکره و درس بزرگ بدانیم.

اگر رهبرمان می‌گوید که برای نامه ترامپ جوابی ندارد برای این است که سیدالشهداء نیز در ابتدا با عمرسعد همین‌گونه کرد. حرف حساب و آدم حسابی جواب دارد و عمرسعد و ترامپ و مثل او که حرفشان نیرنگ است و منطق‌شان تزویر، نامه‌شان هم به درد نمی‌خورد. واقعیت این است که هنوز دنیای ما دنیای قابیل و هابیل است. جنگ بدها با خوب‌ها هنوز ادامه دارد که ۲۵ میلیون نفر به سمت حسین فرار می‌کنند و پناه می‌جویند. حسین علیه‌السلام، مقتدر و آزاده است که مردم زیر سایه‌اش جا می‌جویند. مگر صدا نیامد که «فرّوا الی الحسین». آنها امروز را می‌دیدند.

هرچند که زمین کربلا در آخرالزمان وسیع می‌شود ولی حضور ۲۵ میلیون مسافر در دو شهر کوچکی که از کمبود امکانات و زیرساخت رنج می‌برد عجیب نیست؟ این جمعیت که در امنیت کامل می‌روند و می‌آیند و خورد و خوراکشان مجانی و عزتشان روبه‌راه و احترامشان کامل است و مهربانانی مشت و مالشان می‌دهند و پاشویه می‌کنند و معطرشان می‌سازند و به اصرار در خانه خود میهمانشان می‌کنند و… را در کجای تاریخ دیروز و امروز دنیا می‌توان دید و شنید و تجربه کرد؟ مدعیانی که در غرب اسلام می‌بینند و مسلمان نمی‌بینند، واقعیتشان این است که چیزی غیر از دلخواه خود نمی‌بینند که ره افسانه می‌زنند.

این اسلام و مسلمانی که گرداگرد قبر حسین است، در مخیله مبتکران اتوپیا و مدینه فاضله هم نمی‌آمد و دنیای لیبرالِ خداگریز و لائیک خداستیز امروز جدای از خبثی که دارند، سکوتشان از عجز فهم و درک است. در دنیای تربیتی و منفعت طلب غربی که کسی کار مفت و مجانی نمی‌کند، بزرگ‌ترین اجتماع بشری، بزرگ‌ترین اطعام و اکرام، بزرگ‌ترین امنیت اجتماعی، بیشترین میزان حمل‌ونقل انسانی، بزرگ‌ترین، قدیمی‌ترین و اثرگذارترین کانون عاطفی بشری، تجمع مهربان‌ترین مخلوقات خدا و… متعلق به سیدالشهداء است.

این واقعیت اسلام ناب و حسینی است که تاکنون مانده. حقیقت جوشان و خروشان حسین است که دنیا را فراگرفته. و تلاطم آرامش است که به بشر آخرالزمانی رسیده است. این جمعِ بین اضداد فقط از حسین برمی‌آید. وگرنه ناامنی ساختگی سعود و یهود در برخی شهرهای عراق و تمرکز رسانه‌های دجالواره‌های رجاله‌های استکبار و به راه انداختن جنگ احزاب، باید از جمعیت می‌کاست نه آنکه ‌اشتیاق مردم را بیشتر کند. امروز نام حسین، رمز دوستی عاشقان و شناسایی آزادگان است. جمعیت روزافزون زائران اربعینی حسین در طوفان‌های شیاطین و کارشکنی اراذل و اوباش، حکایت از نزدیکی واقعه‌ای دارد که موعود را برای فراگیر نمودن حکومت حق و عدل، فرامی‌خواند.

این واقعیت اسلام ناب و حسینی است که تاکنون مانده. حقیقت جوشان و خروشان حسین است که دنیا را فراگرفته

به راحتی عضو خبرنامه شوید

و پیش از دیگران آخرین اخبار و اطلاعیه ها مطلع شوید

دیدگاهتان را بنویسید